اعتماد نقش محوري در ميزان مشارکت و کيفيت عملکرد مردم در يک جامعه، کارکنان در محيط کار، افراد خانواده در محيط خانواده دارد. نظرسنجي که اخيرا در سطح شرکت ها و بنگاه هاي اقتصادي کشور آمريکا انجام شده است، نشاندهنده آن است که تنها هفت درصد کارکنان به رهبران سازماني اعتماد دارند و همين تحقيق بيان ميکند يکي از دلايل اصلي ترک کارکنان از سازمان همين عامل است. اعتماد، عاملي است که چگونگي تعامل افراد با يکديگر و ايجاد ارتباطات اثر بخش را تعيين ميکند. اعتماد ارتباط مهمي با پيشرفت در زندگي شخصي و حرفهاي دارد، مطالعات انجام شده در سازمانهاي موفق نشان ميدهد بهرهوري، درآمد و سودآوري ارتباط مستقيم با سطح اعتماد در محيط کار دارد. فقدان اعتماد منجر به شک و اضطراب در بين کارکنان ميشود، وقتي کارکنان به رهبران سازماني خود بياعتماد باشند، سطح مشارکت آنها به حداقل ميرسد و در برابر هرگونه تغييري مقاومت ميکنند.
هرسي بلانچارد طي پژوهش از هزار رهبر سازماني، به اين نتيجه رسيده است که پنجاه و نه درصد از پاسخدهندگان به دليل بياعتمادي به سازمان و بهطور ويژه عدم ارتباط مناسب و صداقت، سازمان خود را ترک ميکنند.
تکنيک ABCD، شامل چهار عنصر کليدي است که رهبران براي ايجاد يا بازسازي اعتماد به آن نياز دارند.
اين تکنيک به افراد مختلف و بويژه مديران و رهبران سازمان ها و شرکت ها کمک مي کند و آنها را قادر به طراحي و اجراي برنامه اثربخش براي افزايش سطح اعتماد در روابط يا بازسازي روابطي که اعتماد در آن از ميان رفته است مي کند.
چهار عنصر اين تکنيک عبارت است از:
توانايي (Able)
اين عنصر نشان دهنده شايستگيها است، آيا رهبران از چگونگي انجام کارها اطلاع دارند، آنها توانايي انجام کاري را که ارجاع ميدهند دارند و شناخت کافي از منابع، کارکنان و تجهيزات سازمان را دارند
باور پذيري (Believable)
اين عنصر نشاندهنده صداقت است، مديران بايد در ارتباط خود با کارکنان صادق باشند، کارکنان بايد احساس کنند که با آنها منصفانه برخورد ميشود، وقتي افراد مشاهده کنند که در سازمان مطابق با ميزان عملکرد آنها، جبران خدمت صورت ميگيرد، احساس خواهند کرد که ارزشگذاري براي آنها بر همين اساس صورت ميگيرد و به اين ترتيب ميتوانند بر رهبران خود تکيه کنند.
در ارتباط بودن (Connected)
اين عنصر به معناي مراقبت و دغدغه داشتن براي افراد است، نشاندهنده تمرکز بر افراد و شناسايي نيازهاي آنها است و مهارتهاي ارتباطي در اين عنصر نقش مهمي را ايفا ميکنند، رهبران بايد بتوانند به طور آشکارا اطلاعات مورد نياز در مورد خود و سازمان را در اختيار کارکنان قرار دهند، اين روش موجب اعتمادسازي و ايجاد حس ارتباطي مناسب ميان کارکنان و رهبران سازمان ميشود.
قابليت اعتماد (Dependable)
اين عنصر بيانگر سنجش حرف و عمل است، عمل کردن به آنچه ميگوييد. کارکنان سازمان هوشمند هستند و با دقت رهبران سازماني خود را رصد ميکنند، قابليت اعتماد در افراد سازمان زماني به وجود ميآيد که باور کنند رهبران سازمان به آنچه ميگويند دقيقا عمل ميکنند
|