OK

 

نظرتان درباره معادل‌هاي فارسي حوزه ICT چيست؟
مثلا تصور کنيد که معادله کلمه جهاني click، در فرهنگستان زبان، تليک انتخاب شده‌است! زماني‌که کلمه‌ معادل نداريم چه حاجت و اصرار به جايگزين کردن؟!
برخي مي‌گويند «واژه جديد مثل کفش نو است»؛ اول پا را مي‌زند ولي به مرور جاي خود را باز مي‌کند. لغات حوزه فناوري اطلاعات هم مي‌توانند مصداق اين مورد باشند، اما معادل‌سازي اين واژه‌ها تا چه اندازه مورد استقبال و استفاده قرار گرفته است؟


به گزارش خبرنگار ايتنا از ايسنا، انتخاب جايگزين براي واژه‌هاي بيگانه بخشي از وظيفه فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي است و در اين زمينه، ارتباطات و فناوري اطلاعلات نيز از اين قاعده مستثني نشده و نمونه‌هاي بسياري در اين حوزه وجود دارد که حاصل معادل‌سازي فرهنگستان و تغيير از زبان‌هاي ديگر به زبان فارسي است.

در اين ميان نکته‌اي وجود دارد مبني بر اينکه مردم چه ميزان از اين واژه‌هاي معادل استفاده مي‌کنند و البته اگر از آنها دليل عموميت نيافتن يا پذيرش واژگان را بپرسيد، به نواقصي همچون سنگين بودن تلفظ، خوش‌آهنگ نبودن يا بي‌ارتباطي معني واژه جديد با واژه بيگانه اشاره خواهند کرد.

فرهنگستان گاهي معادل‌هايي براي برخي از واژه‌هاي بيگانه برمي‌گزيند که درواقع ترجمه لغت‌ به لغت اين کلمات است؛ درواقع به نظر مي‌رسد برخي از کلمات ناچار به تغيير از زبان بيگانه به زبان فارسي هستند، حتي اگر لغات جايگزين کارآيي مناسب را نداشته، نه توسط مردم مورد استفاده قرار گيرند و نه لغت جايگزين‌شده، معني واژه موردنظر در زبان بيگانه را به ذهن متبادر کند.

برخي واژه‌هاي معادل حوزه فناوري اطلاعلات عبارتند از:

bluetooth:‌ دندان آبي، بلوتوث
mouse: موشي
mouse pad: زيرموشي
Liquid Crystal Display: نمايشگرِ بلور مايع، نماب

عبدالله کوثري - مترجم پيشکسوت - در اين زمينه مي‌گويد: ماجرا برمي‌گردد به اين‌که ما چقدر مي‌توانيم نام اشياء را به فارسي بازگردانيم. براي راديو و تلويزيون که به همين نام ناميده شده‌اند، مگر چه اتفاقي افتاده است؟ بايد بپذيريم که اين اتفاق نه براي زبان ما که براي هر زباني مي‌افتد. ممکن است در فارسي ورود واژه‌هاي بيگانه بيش‌تر باشد، چون ما هيچ‌يک از اين ابزارها را خودمان ابداع نکره‌ايم، اما ما نه در علوم انساني و نه صنعت سازنده نيستيم و تنها ترجمه مي‌کنيم و تا زماني که ما سازنده نباشيم، همواره چنين مشکلي را داريم. زماني ما مي‌توانيم واژه‌اي را به واژه‌اي در فارسي برگردانيم که يک واژه متناظر با آن داشته باشيم.

در اين ميان برخي لغات هستند که دستخوش تغيير نشده و همچنان همان‌طور که در زبان انگليسي نوشته شده‌اند، خوانده مي‌شوند و تنها تفاوتشان با ساير لغاتي که معادلي براي آنها يافت نشده، جاي گرفتنشان در فهرست بلندبالاي کلمات معادل است، برخي از اين کلمات عبارت است از:

bit: بيت
byte: بايت
internet: اينترنت
modem: مودم

برخي کلمات معادل نيز وجود دارند که با گذشت زمان جاي خود را ميان مردم باز کرده و با به کار بردن آنها مي‌توان اطمينان حاصل کرد که شخص شنونده، گمراه نشده و همان کلمه‌اي را درمي‌يابد که از ابتدا منظور گوينده بوده است، نمونه‌اي از اين کلمات وجود دارند مانند:

address: نشاني
chip: تراشه
computer: رايانه
cracked: قفل شکسته
data: داده
delete: حذف
domain: دامنه
draft: پيشنويس
edit: ويرايش
font: قلم
format: قالب
keyboard: صفحه کليد
link: پيوند
network: شبکه
print:‌ چاپ، چاپ کردن
printer: چاپگر
processor: پردازنده
program: برنامه
programming: برنامه‌نويسي
hardware: سخت‌افزار
receive: دريافت
send: ارسال
software: نرم‌افزار
space: فاصله
tool: ابزار
turn off, switch off: خاموش کردن
upgrade: ارتقا دادن
user: کاربَر

گاهي نيز از اين کلمات جاافتاده، لغات ديگري استخراج مي‌شوند که در واقع نکته اصلي انتخاب يک واژه کليدي به عنوان معادل و باقي، ترجمه لغات مربوط به همان واژه کليدي است،‌ مثل:

desktop computer: رايانه روميزي
information system: سيستم اطلاعاتي
notebook computer: رايانه کتابي
laptop computer : رايانه کيفي
microchip: ريزتراشه
microcomputer: ريزرايانه
microprocessor: ريزپرداز
minicomputer: خُرد رايانه
supercomputer: اَبرَ رايانه
supermini computer: اَبَر خُرد رايانه
tablet computer: رايانک
text format: قالب متني
user ID: شناسه کاربَر
user name: نام کاربَر
user-friendly: کاربَرپسند

که از واژه‌هاي رايانه، قالب و کاربر به عنوان واژه کليدي وام گرفته شده‌اند و يا استفاده از لغت وب به عنوان واژه کليدي و معادل‌هايي که با استفاده از آن به دست آمده است:

web TV: وبيزيون
web cam: وب‌بين
web hosting: ميزباني وب
web page: صفحه وب
web site: وبگاه
weblog: وب‌نوشت
weblogger : وب‌نويس
World Wide Web يا WWW: جهان وب

معادل برخي واژه‌ها اگرچه ترجمه صحيحي دارد، اما به دليل گستردگي معناي واژه، شايد هنگام به کار برده شدن، آنچه که منظور شخص گوينده از بيان لغت مورد نظر است را نرساند، برخي از اين واژه‌ها عبارت است از:

alt : دگرساز
back up: پشتيبان گرفتن
bug : اشکال
debug :‌ اشکال‌زدايي کردن
Central Processing Unit يا CPU: واحد پردازش مرکزي
compiler: مترجم
case: محفظه
chat: گپ
console: پيشانه
control: مهار
copy: رونوشت (برداشتن)
copy and paste : بردار و بچسبان
cut: برش، بريدن
cut and paste: ببر و بچسبان
database : دادگان
database administration : سرپرستي دادگان
database management:‌ مديريت دادگان
display screen, screen: پرده نمايش
enter : ورود
escape : گريز
full screen: تمام پرده
hack: رخنه کردن
hacker: رخنه‌گر
Internet Protocol يا IP: قرارداد اينترنت
load: بارکردن
log: ثبت کردن
log off: ثبت خروج کردن
log on: ثبت ورود کردن
mailbox : نامه‌دان
maximize: بيشينه کردن
minimize: کمينه‌ کردن
menu:‌گزينگان
off-line:‌ برونخط
on-line: برخط
port: درگاهي
portable:‌ انتقال‌پذير
portal:‌ درگاه
refresh: باز آوردن
register: ثبّات
save:‌ حفظ، حفظ کردن
save as:‌ حفظ با نام
screen:‌ پرده
screen saver:‌ پرده‌بان
scroll: نَوَرديدن
shift: تبديل
tab : جهش
shut down : توقف
site: پايگاه
standby: آماده به کار

برخي واژه‌ها نيز، واژه‌هاي ابداعي فرهنگستان هستند که البته گاهي حتي ضرورت ابداع چنين جايگزين‌هايي براي لغات اصلي به زبان انگليسي مشخص نيست و اينکه چطور مي‌توان از تليک به جاي کليک، رانه به جاي درايو، اهرمک به جاي جوي‌استيک و ساير لغات اين‌چنيني استفاده کرد. از اين گونه واژه‌ها مي‌توان چندين مورد نام برد، مانند:

click: تليک
device: افزاره
drive: رانه
export : برون‌بُرد
extranet: برون‌نت
favourites :‌ پَسَندان
home page : آغازه
import: درون‌بُرد
scrolling: نَوَردش
inbox: دريافتي
intranet : درون‌نت
input : ورودي
output : خروجي
redo:‌ اَزنو
undo: واگَرد
joystick: اهرمک
pad: لَت
Universal Serial Bus يا USB : همه گذر

کوثري همچنين مي‌گويد: نمي‌توان گفت همه کارهاي فرهنگستان بد بوده است. واژه‌هايي مانند فرودگاه‌، فروشگاه‌ و دادگستري در ميان مردم جا افتاده است و درباره آينده واژه‌هاي کنوني که در فرهنگستان تصويب مي‌شود، بستگي به آدم‌ها و نگاه آن‌ها دارد. اما بحث اصلي من اين است چه الزامي وجود دارد که نام‌هاي خارجي عوض شود؟ خصوصا که واژه فارسي گاهي نه خوش‌آواتر است و نه کوتاه‌تر و گاهي حتا پيچيده‌تر هم هست.

البته غلامعلي حداد عادل - رييس فرهنگستان زبان و ادب فارسي - معتقد است واژه‌هايي که مصوب فرهنگستان هستند، مشکل آوايي ندارند، بلکه مردم وقتي به چيزي عادت مي‌کنند، تغيير دادن آن براي‌شان سخت است و دليل عجيب و غريب بودن برخي از معادل‌هاي فارسي مصوب فرهنگستان، عادت مردم به استفاده از واژه‌هاي بيگانه است.

در اين ميان معادل برخي لغات هستند که اگرچه به نظر مي‌رسد مي‌توانند مفهوم لغت مورد نظر را برسانند، اما هنوز آن‌طور که بايد ميان مردم شناخته نشده‌اند، مثل:

code : رمز، شناسه، کد
decode : کدگشايي کردن
encode: کدبندي کردن
messenger: پيام‌رسان
monitor : نمايشگر
open source : متن باز، متن آزاد
password : اسم رمز
search: جست‌وجو
search engine: جويشگر
surfer:‌ وبگَرد
surfing, web surfing: وبگَردي

بايد توجه داشت که برنامه‌ريزي براي زبان، نيازمند زمان است؛ البته تمامي واژه‌هاي معادل‌سازي شده، مورد استفاده عموم قرار نمي‌گيرند و علت آن مي‌تواند خوش‌آهنگ نبودن و حتي انتخاب کلمات نامناسب که گوياي مفهوم موردنظر نيستند، باشد. گاهي نيز لزوم انتخاب چنين کلمات معادلي، خصوصا در حوزه فناوري اطلاعات که متناظري براي آنان در زبان فارسي وجود ندارد، مشخص نيست.

منبع : آيتينا


1395/01/07
Bookmark and Share   شماره خبر :81 تعداد بازدید :1510

درج نظرات اخبار

نویسنده *
نظر *
کد ویژه
کد امنیتی
Captcha reload